نشسته ای که فرا می رسد و ایستاده ای که فرو می آید. امان نمی دهدت تا که چشم بگشائی و یا که پلکی بر هم نهی. مدار خونت را …
ادامهنشسته ای که فرا می رسد و ایستاده ای که فرو می آید. امان نمی دهدت تا که چشم بگشائی و یا که پلکی بر هم نهی. مدار خونت را …
ادامه