ترانهای از ایرج جنتی عطایی
با اجرای گلشیفته فراهانی
در نمایش یک رؤیای خصوصی
از این خاموش ِ ضد رنگ یه تابلو رو به فردا باش
من اون آواز ممنوعام، منُ نقاشی کن نقاش
ببین خورشید خاموما رُ رو دیوارای خط خورده
که نیمهکاره جا موندهن، قرق رنگاشونُ برده
ببین رنگینکمون بازم سیاهپوش ِ یه بارونه
یه ارکیده تو رؤیای یه عاشق توی زندونه
از این خاموش ِ ضد رنگ یه تابلو رو به فردا باش
من اون آواز ممنوعام، منُ نقاشی کن نقاش
یه طرح روشن از پرواز بکش رو متن نه هرگز
شبِ تاریکُ مهمون کن به یه گلبارش ِ قرمز
بذار آینده از ترانههامون باخبر شه
بذار گذشتهمون تا این دقیقه مختصر شه
یه تابستون ترانهسرخ یه پاییز آفتابآبی
یه نارنجیتر از رؤیا یه فردا رو به مهتابی
از این خاموش ِ ضد رنگ یه تابلو رو به فردا باش
من اون آواز ممنوعام، منُ نقاشی کن نقاش
با درود. فکر میکنم حالا چند سالی میشود که از طریق سایت های مختلف، دایماً با مشکلی به اسم” معرفی نیمه کاره ی ترانه ها ” روبرو بوده ام.
متاسفانه در وبسایت تریبون چپ هم، وضع به همین منوال است. گویا این مشکل تا اندازه ای عمومی است و ارتباطی به فرد و گروه خاصی هم ندارد. حساسیت من در این ارتباط، البته به دلیل رابطه ایست که با دنیای موسیقی داشته و دارم. به همین خاطر هم هست که برای من وجود چنین مشکلی همیشه پرسش برانگیز بوده و هست. سوال من اینست که ” چرا ترانه ها، موسیقی و سازنده ی موسیقی ندارند! چرا ترانه ها، موسیقیْ-سرِخود هستند و سازنده یا خالق اثرشان وجود خارجی ندارد! چرا قطعه ی موسیقی ای که به شکل ترانه ساخته میشود – در صورتیکه محلی یا فولکلوریک نباشد – نام و نشانی از سازنده ی ملودی – و یا با خوشبینی بیشتر، آهنگساز – را بهمراه ندارد؟ مگر یک ترانه – چه روستایی باشد و یا شهری،سنتی باشد و یا مدرن – تنها از یک شعر ساخته شده ویک اجرا کننده و یا خواننده؟ مگر خواننده،شعر ترانه را بدون موسیقی، فقط دکلمه میکند؟ مگر امکان دارد که شعر و موسیقی یک ” ترانه” را از هم جدا کرد و با اینحال بازهم نام ترانه را بر روی آن گذاشت؟ تلفیق کلام و یا شعر به همراه موسیقی است که میتواند اثری به شکل ” ترانه را خلق کند. به شکلی که هر کدام از این دوعامل، بدون آن دیگری، معنای خودرا بعنوان ترانه از دست میدهند. البته هر کدام از این دو عامل مهم پدیدآورنده ی اثر، یعنی شاعر ترانه سرا و ملودی نویس و یا در مواردی آهنگساز میتوانند اهمیت و ارزش بیشتر و یا کمتری در خلق یک ترانه داشته باشند. که این موضوع بستگی دارد به شرایط خلق آن ترانه. ولی در هرصورت، ما چیزی به نام ترانه ی بدون موسیقی نداریم. حتی اگر سازنده ی موسیقی در مقایسه با شعر ترانه و شاعر ترانه سرا ، کمترین ارزش و اهمیت راهم داشته باشد. مدتهاست که در وبسایت های مختلف، با چنین تعریف و تعبیر نادرستی از معرفی ترانه ها – بویژه ترانه های ایرانی – روبرو بودهام و پاسخ متقاعد کننده ای برای خودم پیدا نکرده ام. شاید از طریق تریبون چپ بتوانم پاسخی دریافت کنم. با سپاس. مرشدیان