در ساحل خشک پشت سر
نگاهی در ابدیت محو میشود .
بر سینه اتشین ساحل پیش رو،
جهان کر ،
نفس سنگین انسان را نمی شنود.
مرزها چه نامرئیند در فاصله دو ساحل .
مرگ چه محسوس ، در آروزی بعدِ بهتر
کرکسها در پروازند.
یوسف رسول
در ساحل خشک پشت سر
نگاهی در ابدیت محو میشود .
بر سینه اتشین ساحل پیش رو،
جهان کر ،
نفس سنگین انسان را نمی شنود.
مرزها چه نامرئیند در فاصله دو ساحل .
مرگ چه محسوس ، در آروزی بعدِ بهتر
کرکسها در پروازند.
یوسف رسول